صداوسیمای ایران هک نشده است (سه‌شنبه، ۲۷ خرداد ۱۴۰۴) شهادت معصومه عظیمی، کارمند صداوسیما در حملۀ اسرائیل سحر امامی، مجری شیرزن صدا و سیما کیست؟ جبلی: خللی در اراده ما برای شکست رسانه‌ای جبهه کفر به وجود نیامده است سِرّ برجای ماندن ایران چیست؟ | یادداشت استاد شفیعی کدکنی درباره «مشی ایران» واکنش کاربران فضای مجازی به شجاعت و صلابت سحر امامی، مجری صداوسیما سحر امامی: چرا صدای مردم را خاموش می‌کنید؟ + فیلم و نظر کاربران جامعه رسانه‌ای کشور: در صف اول روایت حقیقت در کنار مردم ایستاده‌ایم چند بیت از شاعر روشندل مشهدی | سالی که حرف جنگ نباشد مبارک است خانه پدری لاله و ستاره اسکندری بر اثر بمباران تخریب شد هشدار یک کارشناس رسانه درباره بازنشر اخبار جنگی: در زمین دشمن بازی نکنید در پناه واژه‌ها | نگاهی به ادبیات جنگ و نگاهداشت حافظه جمعی سریال فلسطینی «خاک خونبار» روی آنتن تلویزیون + زمان پخش ژیلا صادقی: هنر می‌تواند در جنگ برای مردم امیدبخش و آرامش‌دهنده باشد سلام نظامی یک ملت | برنامه‌ هنرمندان مشهدی در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی تابلوی عاشورایی که با شهادت، ناتمام ماند | درباره منصوره عالیخانی، اولین شهید هنرمند جنایت‌های رژیم صهیونیستی در ایران کارگردان سریال معمای شاه، اقدام جنگ‌طلبانه و منفور اخیر رژیم صهیونیستی را شدیداً محکوم کرد صنعتِ سرگرمی سوءاستفاده از تجهیزات نظامی است!
سرخط خبرها

روایتی درباره طغرل افشار، اولین منتقد فیلم در ایران | اوراق رنگین

  • کد خبر: ۱۲۵۲۴۸
  • ۲۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۲
روایتی درباره طغرل افشار، اولین منتقد فیلم در ایران | اوراق رنگین
سینمای دهه سی ایران به جوان‌مرگی چون طغرل افشار بسیار مدیون است. اگر کسی بخواهد سر از ریشه‌های نازک و شکننده و کم‌پهنای سینما در روز‌هایی آغازین دست‌وپازدنش برای ساخت فیلم سردربیاورد باید کتاب افشار بخواند که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های سینمایی وطنی است.

حسام‌الدین نجفی | شهرآرانیوز - کتاب «در رنگین‌کمان سینما» مجموعه نقد‌های صریح افشار است. اهمیت طغرل این‌جاست که در آن برهوت بی‌منتقدی و تعارف و ابتذال او چه دیده و چرا تقریباً به تمام فیلم‌های آن دهه حمله کرده و آن‌ها را سرتاسر بی‌مایه دانسته است. او در مقدمه همین کتابش می‌نویسد: «همیشه در فکر آن بودم که به وسائل مختلف که جنبه عملی آن بیشتر و مؤثرتر باشد اقدام به معرفی و بیان صحیحی از این هنر بزرگ بنمایم تا شاید بدین‌وسیله افکار اجتماع درباره سینما آنطورکه لازم است روشن شده و دوستداران این شهر میدان بیشتری برای توسعه فکر و ذوق هنری خود پیدا کرده و مباحث و مطالب انتقادی هنری جایگزین مطالب مبتذل و پوچ سینمائی جراید گردد.»

کم بوده‌اند منتقدانی که در آن برهه بر سینمای ایران متمرکز شده‌اند و فیلم‌ها را در رسانه‌هایشان نقد کرده‌اند. آن روز‌ها منتقدان فرنگ‌رفته، سینمای ایران را داخل آدم حساب نمی‌کردند و ترجیح می‌دادند فقط درباره‌ فیلم‌های خارجی چیزی بنویسند. اما افشار که به‌صورت غریزی سینما را آموخته بود، بیشتر از هرچیز فیلم ایرانی می‌دید، هرچند هیچ‌کدام راضی‌اش نمی‌کرد و همچون دکتر هوشنگ کاوسی علیه این و آن سینما بود. او در نقدی به تاریخ فروردین ۱۳۳۳ در مجله «رنگین کمان سینما» با عنوان «سینما در ایران» می‌نویسد:

«.. تاکنون که بیش از سی فیلم فارسی برروی پرده آمده است، ما جز موضوعات یکنواخت و بدون هدف، صحنه‌های مکرر و خسته‌کننده، بازی بی‌حالت هنرپیشگان و حرکات تئاترال آکتر‌های تئاتر، صحنه‌های متشابه کاباره دو زندان و بالاخره رقص و آواز ایرانی که حتی در فیلم‌های دراماتیک نیز وجود پیدا کرده‌اند، چیز دیگری ندیده‌ایم...»

و البته تا زمان حیات کوتاهش هم چیز تازه‌ای نمی‌بیند. البته دوستان و رفقای مشهورش هم تا آخر عمرشان چه قبل از انقلاب و بعدش کم از این فیلم‌ها ندیدند. یکی‌اش دکتر هوشنگ کاووسی بود که خود برای اولین‌بار اصطلاح «فیلم‌فارسی» را برای سینمای بدنه آن دوران نامگذاری کرده بود که هنوز هم بر سر استفاده از این اصطلاح سینماگران و منتقدان با هم جدل می‌کنند. جالب‌تر این‌که افشار خود برای اولین و آخرین‌بار به‌عنوان بازیگر در یکی از همین فیلم‌فارسی‌ها به‌نام «بی‌پناه» به کارگردانی گرجی عبادیا (احمد فهمی) بازی می‌کند. او در واقع بیشتر از هرچیز می‌خواسته سم فیلم‌فارسی را اول روی خودش آزمایش کند. چرا که در نوشته‌ای به تاریخ هشتم آذر ۱۳۳۲ در مجله «سپید و سیاه» می‌نویسد: «

در فیلمی بازی کردم تا قدمی در این منجلاب گذاشته باشم، تا آنوقت بهتر بتوانم برای شما و کسانی که برای درک حقیقت هر چیز کوشش می‌کنند واقعیاتی را بیان کنم. آری منهم در فیلمی بازی کردم تا در آنجا شاهد نکات تلخ و دردناکی باشم... حسادت، کینه‌توزی، بدگوئی، سخن‌چینی و تحریک افراد علیه یکدیگر جریاناتی است که در استودیو‌های فیلم‌برداری تهران دیده می‌شود.»

افشار البته در کنار مجموعه‌نقدهایش مبدع اتفاق دیگری هم در سینمای ایران بود. براساس برخی مستندات اولین‌بار طغرل افشار در سال ۱۳۲۹، جشنواره کوچکی در سینما «کریستال» در خیابان لاله‌زار تهران برگزار کرد.

طغرل فقط ۲۵ سال داشت که ظاهرا بامداد روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۳۵ در ساحل بابلسر تنی به آب می‌زند، اما گرفتار امواج دریا می‌شود. جسدش را چند ساعت بعد از آب می‌گیرند و برای دفن به تهران می‌برند. او حالا در جنوبی‌ترین بخش از قطعه ۳۵ در ورودی در شماره پنج امامزاده عبدالله شهرری و زیر سایه درختی آرام گرفته است. روی سنگ قبرش نوشته‌اند «او نخستین منتقد سینمای ایران بوده است.»

سینمایی که هست؛ سینمایی که باید باشد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->